نقش شفافیت آمار در پشتیبانی از تولید
عضو هیأت مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت با تشریح برخی اقدامات لازم برای پشتیبانی از تولید طی مدت باقیمانده از عمر دولت، گفت: شفافسازی آمار، مهمترین اقدامی است که دولت میتواند انجام دهد.
به گزارش نمایشگاه بین المللی سنگ ایران، در سالی که با عنوان «تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها» نامگذاری شده، تلاش برای رفع موانع تولید و فعال سازی ظرفیت های تولیدی کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این زمینه نظر دقیق و صحیح مسئولان و مشاوران آنها می تواند راهگشا باشد و تا حد زیادی زمینه را برای رشد اقتصادی کشور فراهم می کند. در این خصوص با آرمان خالقی، عضو هیأت مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
در سالی که با عنوان «تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها» نامگذاری شده است، اگر شما مشاور رئیس جمهور بودید، چه پیشنهادی برای اصلاح اقتصاد کشور میدادید؟
خالقی: آنچه که باید از این دولت حداقل به یادگار بماند، این است که ارائه آمار و اطلاعات صحیح را شروع کند. به جز این، کاری از دست دولت برنمیآید. اگر بتواند اطلاعات درست، دقیق و قابل دسترس عموم را تولید کند و این سنت حسنه را باب کند که مردم نامحرم نیستند و قرار است از اطلاعات به طور مستند و شفاف مطلع شوند، این بزرگترین کاری است که دولت میتواند در آخر عمر خود انجام دهد. آمار و اطلاعات در واقع قطبنمایی برای انجام بهتر کارها هستند. اگر این قطبنما به درستی برای اقتصاد کشور تنظیم شود، بهترین میراثی خواهد بود که دولت از خود به جا میگذارد. از این طریق علاوه بر رفع موانع، پشتیبانی بهتری هم از تولید خواهد شد.
این اتفاق بیشتر باید در کدام بخشها رخ دهد؟
خالقی: در همه بخشها باید اتفاق بیفتد. از تولید گندم گرفته تا محصولاتی که صادر میکنیم. مهم این است که اطلاعات درست داشته باشیم که قابلیت تحلیل داشته باشد و بتوانیم رویش کار کنیم. مثلاً همین که بدانیم امسال کشور چقدر به گندم نیاز دارد، چه میزان باید در این زمینه واردات داشته باشیم و یا چقدر باید گندم بکاریم، حساب و کتاب کار دست افراد مرتبط با این موضوع میآید. به عنوان مثال، وقتی واردکنندگان متوجه میشوند که چه میزان گندم باید به کشور وارد کنند، ممکن است برخی از واردات انصراف دهند و در نهایت منابع ارزی کشور هدر نمیرود. عدم شفافیت باعث اتلاف منابع در کشور میشود.
برای ایجاد این شفافیت چه بخشی باید به طور مشخص فعالتر باشد؟
خالقی: تمرکز این کار در مرکز آمار ایران است و باید این مرکز را جدیتر بگیریم. این مرکز نیز باید با منابع بیشتری فعال باشد و سازمانها نیز مکلف هستند به این مرکز پاسخ دهند و اطلاعات تخصصی را به موقع به این مرکز ارائه کنند.این مهم است که بدانیم از هر خط تولیدی در کشور چه میزان و با چه ظرفیتی وجود دارد، چقدر مواد اولیه نیاز دارند و چه میزان محصول تولید میکنند. وقتی این اطلاعات وجود داشته باشد، راحتتر میتوانیم تصمیمگیری کنیم که به چه صورت میتوان نیاز کشور را برطرف کرد. در این شرایط سرمایهگذار نیز راحتتر اقدام به سرمایهگذاری میکند. یا اینکه در کشاورزی نیز مشخص میشود که به چه محصولی نیاز داریم و در چه بخشهایی کمبود داریم.
اگر همه اینها کنار هم قرار گیرند، بر حسب توانمندیهایمان میتوانیم درست برنامهریزی کنیم. الان دلیل اینکه یک سال پیاز میکاریم و یک سال سیب زمینی، همین نبود اطلاعات است. در واقع از یک برنامه جامع و هوشمند و یک سیستم مدیریت جامع برخوردار نیستیم. این سیستم بر مبنای اعداد و ارقام است. مثلاً میدانیم که در چه ماهی از چه سالی، چه میزان باید ثبت سفارش برای واردات داشته باشیم و بر مبنای این مسئله اجازه برخی اقدامات داده میشود.
به جز این موضوع، چه پیشنهاد دیگری برای اصلاح اقتصاد کشور دارید؟
خالقی: متأسفانه تمام فرصتهای دولت از دست رفته و اتفاق خیلی خاصی طی ماه های باقی مانده از دولت فعلی قابل انجام نیست. بعید میدانم در این فاصله بشود کار خاصی انجام داد. اگر قرار است مناسبات بین المللی کشور بهبود یابد و بر اثر این مناسبات حتی در تاریخ کشور نیز بدنام شویم، باید این اتفاق بیفتد. خیلی نباید به دنبال نام و ماندگاری باشیم. اگر دولت کاری کند که به نفع منافع ملی باشد، حتی اگر برایش بدنامی داشته باشد، باید آن کار را انجام دهد. دولت باید تشخیص دهد و این کار را انجام دهد.
در زمینه خصوصیسازی چطور؟ دولتها همواره شعارهایی در این راستا میدهند، ولی اتفاق خاص و قابل قبولی نمیافتد. در حالی که اگر این کار به درستی عملی شود، باعث افزایش بهرهوری، بهبود وضع اقتصادی و اصلاح برخی ساختارها میشود. در این زمینه چه پیشنهادی میتوان داد؟
خالقی: در موضوع خصوصیسازی مواردی از عدم شفافیت و تخلف روی داده که باعث شده این مسئله به همه خصوصیسازیها تسری داده شود. مثلاً میگوییم فلان شرکت را اگر به ثمن بخس واگذار کردند و طرف نیز مواد اولیه و ماشین آلات موجود در کارخانه را فروخت و زمین را نیز قطعه قطعه کرد و فروخت، خصوصیسازی نبوده و تخریب بوده است. بله، این حرف درست است، اما اگر روی خصوصیسازیهای موفق مانور ندهیم، باعث میشود که در مورد خصوصیسازی فکر کنیم که همه منتظرند تا کارخانهها را مجانی به دست آورند و پولی به جیب بزنند.
عملکرد مثبت بخش خصوصی در برخی واحدها دیده نمیشود. هر پرونده و هر پروژهای برای خودش حکایت خاصی دارد. نمیتوان گفت برای همه خصوصیسازیها یک شرایط قائل شویم و بگوییم همه نیز باید موفق باشند. در خصوصیسازی، هر پروژهای به نسبت توجیه خود و سابقهای که داشته و وضعیت موجود، یک راهکار و یک نسخه برای موفقیت لازم دارد. باید افراد ذی صلاح به مدیریت این واحدها انتخاب شوند و سرمایهگذار بتواند تأمین مالی کند.
گاهی میبینیم یک شرکت دولتی مشابه شرکت خصوصی با نیروی مازاد فعال است و به دلیل سفارشاتی که به حوزه دولتی میشده مجبور به استخدام نیرو شده است که این مسائل اجازه نمیدهد تولید آن کارخانه سود آور باشد. ولی اگر چنین واحدی خصوصیسازی شود، تولیدش سودآور خواهد شد.
چه پیشنهادی برای بهبود شرایط خصوصیسازی میتوان مطرح کرد؟
خالقی: در خصوصیسازی مقداری اسیر احساسات شدهایم و شعارزده هستیم. در مورد خصوصیسازی باید تعیین تکلیف شود و شفافیت اتفاق بیفتد. قیمتگذاری که در خصوصیسازی صورت میگیرد، یا باید در جایی اتفاق بیفتد که چند گروه موازی قیمت بدهند و در نهایت، نرخ قطعی مشخص شود، اگر برای سرمایه گذار مناسب باشد ورود میکند و سرمایهگذاری خواهد کرد، اگر برایش توجیه نداشته باشد قاعدتا ورود نمیکند.
شرایط واگذاری، قیمت واگذاری، تسهیلاتی که به فرد متقاضی داده میشود هم باید طوری باشد که انگیزه ایجاد کند. این امور باید توسط یک هیأتی که متبحرتر از هیأت فعلی باشد، مشخص شود تا شرایط را تفهیم کنند و خریدار نیز شرایط قرارداد را به درستی انجام دهد، متعهد باشد که هم طرح را متحول و سودآور کند و هم اشتغال را فراهم کند. حتی اگر قرار شد تعدیل نیرو کند، طبق طرح فنی که به تأیید میرسد، باشد.
وقتی اینها مشخص شود خصوصیسازی موفق خواهد بود. اینکه بگوییم همه خصوصیسازیها باید از مجرای بورس صورت گیرد، اتفاق خاصی را رقم نمیزند. نباید هیجانزده شویم و مثلاً بگوییم که اگر طرحی به سه نفر واگذار شود کار نادرستی است، اما اگر هزار نفر سهامدار داشته باشد، کار درستی است؛ برای اینکه رضایت عوام را جلب کنیم. اگر قرار است مثل کشورهای کمونیستی رفتار کنیم، باید شرکتها را به همه ملت ایران واگذار کنیم. نتیجه این میشود که سهام کارخانه آنقدر خرد میشود که امکان تعیین هیأت مدیره خوب را نخواهد داشت و باز هم اختیارش دست دولت میافتد، مثل ایران خودرو یا سایپا.
در مورد کارشکنی بانکها در اعطای تسهیلات به تولید و رشد دلالبازی در این رابطه چه اقدامی باید صورت گیرد؟ آیا آماری وجود دارد که نشان دهد چه تعداد واحد تولیدی قرار بوده راهاندازی شوند و یا توسعه یابند، اما با سنگاندازی بانکها روبرو شدهاند؟
خالقی: آمار مشخصی در این زمینه وجود ندارد. آماری که میتوان به دست آورد، آماری است که از سامانه بهینیاب میتوان استخراج کرد، زیرا آنجا مشخص میشود که چه تقاضاهایی به بانک ارجاع شدهاند. واحدهایی که چنین مشکلی داشته باشند کم نیستند. وقتی منابع بانکها برای بخش تولید محدود است و با توجه به اینکه همه میخواهند به آن دسترسی پیدا کنند، فساد در این بخش رخنه میکند.
در مورد تسهیلات بانکی از همان قدم اول فساد شروع میشود. مثلاً همین که طرحی را بپذیرند، یکسری دلال پیدا میشوند که طرح توجیهی بنویسند یا اینکه درصدی از وام را میگیرند و دریافت تسهیلات را قطعی میکنند. تعرفه میگذارند و مثلاً 4، 5 یا 7 درصد وام را در همان مرحله اول پرداخت وام، دریافت میکنند و میگویند اگر ندهید پرداختهای بعدی متوقف خواهد شد.
این درخواست فقط به صورت شفاهی مطرح میشود یا در قراردادها نیز ممکن است به نوعی ذکر شود؟
خالقی: خیر، به صورت شفاهی مطرح میشود. این موضوع از سمت دلالها مطرح میشود.
این دلالها در نهایت به همان بانک وصل هستند دیگر؟
خالقی: اگر نباشند که کار پیش نمیرود. بالاخره ارتباطاتی وجود دارد وگرنه از کجا میدانند که فردی به دنبال دریافت وام است. در این چرخه حضور دارند.یک زمانی از همان لحظه مراجعه به وزارت صنعت برای درخواست وام، پیشنهادهای این چنینی میرسید که مبلغی را باید پرداخت کنید تا شما را به بانک معرفی کنیم. امیدواریم حالا این اتفاق وجود نداشته باشد.بعد از معرفی به بانک نیز یک سری افراد در بانک وجود داشتند که طرح متقاضیان را پذیرش کنند. تعرفه دریافتی دلالان بر اساس نوع وام و مدت بازپرداخت آن متغیر بود. چون محدودیتها خیلی زیاد بود، فساد هم شکل گرفته است.
کارشناسان بانک سلیقهای برخورد میکنند و با یک ایراد سطحی یا بهانهگیری، پرداخت وام را منتفی یا متوقف میکنند یا مورد مشابه به سادگی پرداخت میشود، زیرا ضابطهای وجود ندارد و سلیقهای پرداخت میشود، حتی قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت وجود دارد که در سال 1381 یا 1382 مصوب شد و آنجا بانکها ملزم شدند که از خدمات شرکتهای مهندسی مشاور رتبهبندی شده استفاده کنند، اما بانکها این کار را نمیکنند و اختیاری برخورد میکنند.
وقتی به معاونت اعتباری یک بانک مراجعه میکنیم، آن بخش دارای چند کارشناس است که در مورد انواع طرحهای صنعتی و معدنی نظر میدهند و تخصصی در موردش ندارند. این مسئله باعث میشود مشکلاتی به وجود آید. ممکن است به یک طرح بیش از نیازش وام دهند، آن طرف نمیتواند طرح را به نتیجه برساند و پروژه زمین میخورد، یا اینکه پول را از طرح خارج میکند، بانک نمیتواند پولش را پس بگیرد و به بیتالمال هم آسیب میرسد. چنین اتفاقاتی هم رخ میدهد. آنچه اهمیت دارد این است که نظارت درون بنگاهی در بانکها باید دقیقتر باشد.
بانکها نیز باید بررسی کنند که چرا یک مشتری برای دریافت وام به بانک مراجعه کرده، اما موفق به دریافت نشده است. تا حالا ندیدهایم که بانکی به یک مشتری مراجعه کند و بپرسد که شما که برای دریافت تسهیلات مراجعه کرده بودید، چرا نتوانستید وام دریافت کنید؟ در این مورد باید گزارشی تهیه شود و آسیبشناسی صورت گیرد که بانک متوجه شود برای چه به یک مشتری وام پرداخت نشده است. این موضوع برای خود بانک هم مهم نیست و اگر یک مشتری موفق نشد، مشتری بعدی در صف ایستاده است.
کیفیت خدماتی که ارائه میکند برایش مهم نیست، چیزی به عنوان خدمات پس از فروش خدمات بانکی وجود ندارد. فقط در این حد است که داخل شعبه، دستگاهی گذاشته میشود و میپرسند آیا از خدمات راضی بودید یا خیر؟ فقط یک بله یا خیر میپرسند و آسیبشناسی صورت نمیگیرد. آیا چنین چیزی برای تسهیلات گیرندگان نیز وجود دارد که از آنها پرسیده شود آیا از خدمات ما راضی هستید یا خیر؟ متأسفانه چنین چیزی وجود ندارد و بانکها هر طور که دلشان میخواهد با مشتری برخورد میکنند و بعد صدای فسادهای بزرگ در میآید و این سؤال مطرح میشودکه چطور با این همه سختگیری، وام بزرگی بدون دریافت وثیقه و استعلام پرداخت میشود، ولی برای وامهای کوچک بسیار سختگیرانه رفتار میشود.
ستاد تسهیل امور تولید مصوباتی در مورد بازپرداخت تسهیلات بخش صنعت طی سال گذشته داشت، آیا این مصوبات اجرایی شده است؟
خالقی: برخی از مصوبات انجام شد و اخیراً نیز میزان و نحوه اجرایی شدن مصوبات ستاد مورد بررسی قرار گرفته است. برخی مصوبات ستاد تسهیل نیازمند مصوبات بالادستی هستند؛ مثلاً بخشنامهای که بانک مرکزی اواخر سال گذشته صادر کرد در مورد بدهی واحدهای تولیدی دارای بدهی جاری بود که مهلت بازپرداخت این بدهیها تا پایان شهریور 1400 تمدید شد.
در مورد شرکتهای دانش بنیان و صنایعی که از کمک این شرکتها استفاده میکنند چقدر حمایت میشود و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری تا چه میزان به این موارد توجه دارد تا صنعتگران پشتیبانی و تشویق شوند که به سمت افزایش داخلیسازی تولیداتشان حرکت کنند و به این ترتیب به جای اخذ وامهای ارزی از صندوق توسعه ملی، برای خرید ماشینآلات از داخل کشور اقدام کنند؟
خالقی: موضوع دانش بنیانها اتفاق نسبتا جدیدی است، اما باز هم خوب پیش میرود و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اقدامات خوبی در این زمینه داشته است. آنچه در حال حاضر نگرانکننده است این است که شرکتی که دانش بنیان نیست، خودش را دانش بنیان جا بزند. این موضوع نیازمند مراقبت است تا حرمت شرکتهای دانش بنیان حفظ شود. گاهی ممکن است برای باب کردن یک موضوع در کشور و جلب توجهات به آن، مزیتی ایجاد کنند؛ مثلاً تسهیلات کمبهره بدهند، بخشودگی جرائم یا امهال مالیات در نظر بگیرند و یا اینکه یک سری معافیت مالیاتی تعیین شود. وقتی چنین مزیتهایی در نظر گرفته میشود، همه سعی میکنند خودشان را همرنگ با این مشوقها کنند تا شامل حالشان شود، باید مراقب این قضیه باشیم. به نظر میرسد تا حالا بد نبوده و برخی شرکتها توانستهاند مجوز دانش بنیان بودن را اخذ کنند. برخی شرکتهای دانش بنیان نیز با حضور اساتید دانشگاه در حال شکل گرفتن هستند که پروسه تجاری شدن آنها کمی زمان میبرد، ولی اینکه بین شرکتهای دانش بنیان و شرکتهای صنعتی پل ارتباطی برقرار شود، میزان موفقیت، آنجا مشخص میشود.
این حلقه تا چه حد شکل گرفته است؟
خالقی: حلقه مفقودهای در این زمینه وجود دارد که نیازمند ساز و کار لازم است. این مشارکت سخت اتفاق میافتد چون دانش دست یک نفر است و سرمایه دست فرد دیگری. تا زمانی که برای صاحب سرمایه اطمینان حاصل نشود، به سمت شرکتهای دانش بنیان نمیرود. ابتدا باید کاری انجام دهیم که این اطمینانسازی صورت گیرد، باید تضامینی گذاشته شود تا سرمایه گذار اعتماد کند و از آن دانش فنی به عنوان یک فناوری نو استفاده شود تا سود برایش حاصل شود. اگر تضمین دولت وجود داشته باشد، مشوق خوبی خواهد بود، ضمن اینکه چگونگی تقسیم منافع و حتی تقسیم مالکیت معنوی در قراردادهایی که فی مابین این شرکتها بسته میشود باید به خوبی دیده شوند تا حقوق هیچ کدام ضایع نشود.
در حال حاضر تضامینی وجود ندارد؟
خالقی: بیشتر در حد حمایتهای حقوقی است. بحث کارشناسی کردن دانش فنی و تعیین قیمت آن مهم است. باید برای تبدیل به ریال کردن حقوق معنوی و مالی یک دانش فنی اقدام شود و با یک ساز و کار رسمی، دانش فنی قیمتگذاری شود. این مسئله بسیار مهم است. در عین حال، باید بابت دانش فنی یک رقم آورده مشخص و در قراردادها در کنار آورده سرمایهگذار ثبت شود. همچنین صاحبان سرمایه باید بتوانند صاحبان دانش فنی را پیدا کنند و جایی وجود داشته باشد که با همدیگر ملاقات کنند تا به معامله و شراکت برسند.
چنین چیزی در وزارت صنعت پیگیری شده است؟
خالقی: معاونت فناوری ریاست جمهوری کارهایی در این زمینه انجام داده است اما باید این ایده جا بیفتد و شکل گیرد، باز هم باید روی این مسئله کار شود.
* فارس